چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

جبه متحد و اتحاد

جبهة متحد : اتحاد و جذب حداکثری

محسن سلگی

«آن چه ما را نگران می کند ماهیت اشیاء نیست، بدخواهی است. »

      با این آغاز می خواهم سخنی در باب انتخابات و رفتار سیاسی بگویم. خواننده را دعوت به خواندن دوباره مطلع این مکتوب می کنم. حال این نقل قول را فراخوان می دهیم به سپهر سیاست و انتخابات مجلس نهم و این دو پرسش اخلاقی را در می افکنیم : کاندیداها چقدر نگران  بدخواهی خود هستند؟ آیا تنها متوجه بدخواهی رقیب نیستند؟

     «استراتژی تخریب» به جای «استراتژی سازندگی» و «منطق سلبی» به جای «منطق ایجابی» کار ناتوانان است. اما گاه لازم می آید تا «استراتژی تخریب» را تخریب و واسازی (deconstruction) نمود. با رفتن به مارپیچ (labyrinth) [i]  گفتار تمامیت خواهانه مخرب به آسانی می توان بنای مارپیچ آن را فروریخت.

      «پایداری» یک تفکر در ایجابی بودن آن است، نه در سلبی بودن. دوام قوام بخش (constitutive) و راست قامتانة یک اندیشه در آن بوده که حتی اگر سلبی با امری برخورد کرده است، اما از آن سو در مقام ایجاب هم در پی دفاع  و تبیین خویش برآمده و هم آلترناتیوساز بوده است. در نقد، باید آنچه که انکار می شود، بدیل و آلترناتیو آن نیز ارائه گردد. نگارنده نیز با این الزام به جای استراتژی تخریب، «استراتژی سازندگی»، به جای «منطق سلب»، «منطق ایجاب» و به جای استراتژی «حذف» (exclusion) و تحدید (confinement) استراتژی جذب (inclusion) را پیشنهاد می کنم.[ii] دایره را آنقدر تنگ نکنیم که نفس کشیدن را حتی برای خود به غایت دشوار سازیم. باید مراقب بود که خلوص و خالص سازی، تمامیت خواهی را به بار نیاورد و سبب آن نشود که پیش از رسیدن به قدرت، مجلس ششمی دیگر را تداعی کنیم. مجلس ششمی که اوج تمامیت خواهی بود . ترکیب هیئت رئیسه آن مجلس به خوبی مؤید این مدعاست.

      یادمان باشد که کلمات را مبتذل نکنیم. «مدارا» کلمه ای بس سترگ است. کاش به جای «پایان مدارا» از «پایان سازش» سخن سخن بگوییم. مدارا آن چیزی است که به آشکاری در دامان اندیشه امام صادق(ع) یافت می شود . برخورد ایشان با تندروترین مخالفان خویش برخوردی از سر مدارا بود و اما نه از سر سازش .

کارل مارکس تئوری «مذهب علیه مذهب»  را  برای نابودی مذهب تجویز می کرد (به وسیله تفسیر مادی از مذهب). به همین طریق ، «اصول علیه اصول» و اصول گرا علیه اصول گرا تحقق استراتژی اردوگاه دشمن خواهد بود برای نابودی اصول و اصول گرا.

      ارادة عمومی که به "هیچ چیز را یارای مقابله با آن نیست" تعیین می کند که چه کسی نماینده آن خواهد بود. آن گونه عمل کنیم که مرضی رضای حق و مقتضی قضای الهی باشد. ما اصول گرایان نمی توانیم آرای مردم را همانند محمد قوچانی دموکرات! آرای مردمی عوام، نادان و غیرمسئوول بخوانیم. بنابر این مفروض و اساس، راهبرد جبهة متحد، تمکین به رأی مردم و اطاعت از نایب ولی عصر (عج) بوده و خواهد بود.

      «سیاست اخلاقی» ممکن و مطلوب است. سیاست اخلاقی به معنای قرار گرفتن سیاست در ذیل اخلاق و اخلاق سیاسی عکس این معنا را دارد. بیش و پیش از از اخلاق سیاسی باید دلمشغول سیاست اخلاقی شد. صندوق رأی تابوت تمامیت خواهی است نه تابوت قلب ها و خلوص ها. احمد فردید می گفت که «اگر مسجد مبارزه در آن نباشد، سجدگاه نفس اماره است.» اصول گرایی  نیز در غیاب اصول، سجده گاه نفس اماره خواهد بود. اصولی که رهبری معظم انقلاب، جذب حداکثری و دفع حداقلی را نیز جزو آن عنوان فرموده و همواره بر آن انگشت تأکید گذاشته اند؛ این گونه هم بال های نظام بزرگتر خواهد بود و هم آسمان آن وسیع تر. جبهه متحد اصول گرایی نیز با پیروی از اصل رکین و متین جذب حداکثری و طرد حداقلی، تداعی گر و نوید بخش مجلسی مردمی و با حضور مؤثر همة نیروهای انقلابی و ارزشی است. البته در  این جذب حداکثری ، ساکتین فتنه و حلقة انحراف جایی نخواهند داشت.

محسن سلگی، ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)




[i] شالوده شکنی به عنوان یک شیوه تفسیر به درون مارپیچ متن رفته و سعی دارد تا سنگ لقی [نخ تسبیح] که مبیین غیر منطقی بون متن است را یافته و با بیرون کشیدن آن کل بنا را فررویزد (برگر، آرتور، نقد فرهنگی، ترجمه حمیر مشیر زاده، تهران، نشر باز،1379:ص31).

در یونان باستان، لابرینت (مارپیچ) به ساختمانی گفته می شده که فرد پس از ورود به آن دیگر نمی توانسته راه خروج را بیابد و تنها افراد معدودی موفق به این کار می شده اند . نگارنده نیز درباب تمامیت خواهی از عنوان مارپیچ استفاده کرد، چرا که معتقد به هزار تو بودن و پیچیدگی تمامیت خواهی و نیز دربسته بودن آن از طریق خالص سازی و حذف حداکثری هستم.[i]

[ii] نقاشی در روستایی به هر دری می زد کسی حاضر نمی شد تابلوهای او را بخرد. روزی اطلاعیه ای بر سر در منزل خود نسب کرد که هر کسی بتواند از تابلوهای او ایراد بگیرد و بتواند آن ایراد را مرتفع کند (یا حداقل پیشنهادی برای رفع ایرادت بدهد) برای همیشه از نقاشی چشم پوشی خواهد کرد. اما کسی حاضر نمی شود این دعوت را بپذیرد، چون در صورت پذیرش باید علاوه بر نشان دادن ایرادات، دست کم اگر آن ایرادات را مرتفع نمی ساخت، اما پیشنهاد بدیلی را برای بهبود نقاشی ها ارائه می داد. از آن روز فروش تابوهای نقاش رونق گرقت و دیگر کسی از کارهای او عیب جویی نکرد.

گزارش تخلف
بعدی